گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هفتم
سوره مبارکه ابراهیم (ع) .... ص : 355






[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 1] .... ص ك 355
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ( 1
امّا کلام در فضل سوره- از ابن بابویه باسناده از عنبسۀ بن مصعب از حضرت صادق علیه السّلام فرمود
(من قرء سورة ابراهیم و الحجر فی رکعتین جمیعا لم یصبه فقر ابدا و لا جنون و لا بلوي)
صفحه 191 از 220
و عیاشی هم روایت کرده بهمین مفاد.
و روایتی از حضرت صادق علیه السّلام مرسلا نقل کردند که فرمود
(من کتبها علی خرقۀ بیضاء و جعلها علی عضد طفل صغیر امن من البکاء و الفزع و التوابع و سهّل اللَّه فطامه علیه باذن اللَّه تعالی.
) الر مکرر گفته شده رموزي است بین اللَّه و رسوله کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ قرآن مجید است که خداوند نازل فرموده که یکی از اسامی
قرآن کتاب است چون مجموع بین الدّفتین شده و مراتب نزول هم مکررا بیان شده تا بر قلب مطهر پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم
که مفاد الیک است. ص: 356
لِتُخْرِجَ النَّاسَ جمیع افراد بشر بلکه جنّ و انس تا قیام قیامت و لام لتخرج لام عاقبت نیست زیرا لازم میآید جمیع افراد بشر مؤمن
شوند بلکه علیۀ است که خداوند اراده فرموده باراده تشریعی یعنی تکلیف و فرض فرموده بر جمیع ناس و حکمت نزول قرآن
اینست مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ از ظلمت جهل بنور علم، از شرك بتوحید، از کفر بایمان، از ضلالت بهدایت، از معاصی بعبادت و
طاعت، از صفات رذیله بملکات حسنه، از علائق بزخارف دنیوي بمثوبات اخروي از توجه بغیر خدا بخداوند متعال، از آتش جهنم
بنعم بهشت و بالجمله از کلیه شرور بکلیه خیرات.
بِإِذْنِ رَبِّهِمْ که مشیت او هم موافقت کند و محل هم قابل باشد و توفیق هم شامل شود إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ صراط مستقیم که او
را مشمول رحمتهاي خود و عنایات و تفضلات و قرب بمقام ربوبی نماید که هر یک از اینها طریقی است بسوي او که فرمود
الطرق الی اللَّه بعدد انفاس الخلائق
جمیع عقائد حقه و اعمال صالحه و اخلاق حمیده طرق الی اللَّه است و صراط الهی است که صراط مستقیم است.
الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ عزیز شامل جمیع صفات ذاتیه میشود: علم، قدرت، حیات، کبریایی، عظمت، علوّ و غیر اینها. و حمید شامل جمیع
صفات فعلیه افعال الهی از خلق و رزق و اماته و احیاء و اعطاء و غنی و فقر و صحت و مرض و تمام افعال تشریعیه از ارسال رسل و
جعل احکام و انزال کتب و نصب خلیفه و غیر اینها تمام موافق حکمت و مصلحت و بجا و بموقع پسندیده است.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 2] .... ص : 356
( اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ مِنْ عَذابٍ شَدِیدٍ ( 2
آن عزیز حمید اللَّه است که از براي او است آنچه در عالم بالا است و ص: 357
آنچه در عالم سفلی است و ویل از براي کفار است از عذاب شدید سخت.
اللَّهِ الَّذِي بدل العزیز الحمید است و علم است و اسم خداوند متعال است و اسماء الهی بسیار است لکن بسیاري اسماء صفات است
ولی سه اسم است که اسم ذات است اللَّه، حق، هو و اینها غیر اسم اعظم است که مخزون عند اللَّه است و بسا اجزاء آن اسم اعظم
افاضه میشود ببعض انبیاء و اوصیاء و آثار غریبه از آنها ظاهر میشود مثل عاصف که گفتند یک جزء از هزار داشت تخت بلقیس را
طرفۀ العین نزد سلیمان حاضر کرد.
لَهُ ما فِی السَّماواتِ از عالم انوار و ارواح و ملائکه و تمام کرات جویّه و عرش اعظم و حمله عرش و لوح و قلم و بهشت و حور العین
و غیر اینها که خالق تمام آنها است و مالک کل و نگهبان آنها و قاهر بر همه آنها.
وَ ما فِی الْأَرْضِ از جنّ و انس و حیوانات و نباتات و جمادات آنچه خلق فرموده و میفرماید وَ وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ شامل تمام کفار میشود
از طبیعی دهري و یهود و نصاري و نواصب و غلات و مرتدّین و مبدعین و منکرین ضروریات دین و ملحق بآنها است ارباب
ضلالت و مخالفین و معاندین و اشباه آنها مِنْ عَذابٍ شَدِیدٍ تفسیرش واضح است.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 3] .... ص : 357
صفحه 192 از 220
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 3] .... ص : 357
( الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ ( 3
کافرین کسانی هستند که اختیار کردند و محبت و علاقه پیدا کردند بزندگانی دنیا بر آخرت و جلوگیري کردند از راه حق راه الهی
و طلب کردند راه کج را اینها در ضلالت و گمراهی بسیار دوري هستند. ص: 358
الذین صفت کفار است یستحبّون طلب محبت است یعنی دلبستگی و علاقه الحیوة الدنیا از عزّت و جاه و منصب و مقام و مال و
منال و سایر زخارف دنیوي و کبر و نخوت و عجب و امثال اینها علی الاخرة بکلی از آخرت و قیامت و حساب و کتاب و بهشت و
جهنم و ثواب و عقاب غفلت کردند یا منکر شدند یا چیزي نگرفتند یا خود را معاف دانستند یا مثل آنکه گفت
(النار و لا العار)
یا آنکه گفت (و ما عاقل باع الوجود بدین) تمام همّ آنها صرف دنیا شده چنانچه امروز در جامعه بسیار هستند میتوان گفت صد نود
و نه این نحو هستند.
وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ صدّ راه مثل قطّاع طریق مانع میشوند از ایمان و اعمال صالحه و سوق میدهند بکفر و ضلالت و فسق و فجور
و ملاهی و معاصی و بیغیرتی و بیعفتی و بیدینی و و و.
وَ یَبْغُونَها عِوَجاً راههاي کج و سبل شیطانی و القاء شبهات و تشکیک در واضحات و ایجاد اختلافات که تمام اعوجاج از صراط
الهی است.
أُولئِکَ فِی ضَ لالٍ بَعِیدٍ بقدري از حق و حقیقت دور افتادهاند که برگشتن آنها بسیار مشکل و در شماره محالات بشمار میرود قلب
که سیاه شد، قساوت پیدا کرد، چشم قلب کور شد، گوش قلب کر شد، زبان قلب لال شد از قابلیت هدایت میافتد کانّه عقل از آنها
گرفته شده صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ بقره آیه 166 قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَ دُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما
یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَۀِ اللَّهِ بقره آیه 69
ص: 359
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 4] .... ص : 359
( وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( 4
و نفرستادیم رسولی را مگر بزبان قوم خود تا اینکه بیان فرماید براي آنها پس گمراه میفرماید خداوند هر که را بخواهد و هدایت
مینماید هر که را مشیتش تعلق بگیرد و او است عزیز حکیم.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ نظر به اینکه انبیاء اولا مأمورند بدعوت قوم خود و پس از آن دعوت سایر ناس بمقتضاي لطف
و حکمت باید رسول بلسان و لغت قوم خود باشد که احتیاج بمترجم نداشته باشند و فرمایشات او را درك کنند و بفهمند سپس
آنها بر سایر اقوام بیان کنند و بالاخص وجود مقدس حضرت رسالت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم چون قرآن اعظم معجزات او بود از
حیث فصاحت و بلاغت و درك این معنی جز عرب آنهم فصحاء و بلغاء حجاز که افتخار میکردند و قصائد خود را در کعبه قرار
داده بودند که سایرین مشاهده کنند باید قرآن بلسان آنها باشد که بفهمند از قدرت بشر خارج است چنانچه میفرماید وَ لَوْ نَزَّلْناهُ
عَلی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ شعراء آیه 197 ، نه عجم درك فصاحت و بلاغت آن را میکرد و نه عرب، و لو
پیغمبر مبعوث بر تمام بود.
لِیُبَیِّنَ لَهُمْ غرض از ارسال بلسان قوم اینست که بیان فرماید احکام و عقائد و اخلاق و مواعظ و نصایح و انذار و بشارت و قضایاي
امم سابقه و انبیاء سلف و غیر اینها را تا حجت بر آنها تمامتر و راه عذر بر آنها بسته شود.
صفحه 193 از 220
فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ گفتیم اضلال خداوند اینست که پس از آنکه اتمام حجت فرمود و مع ذلک بواسطه قساوت قلب و سیاهی دل و
حب شهوات و کبر و نخوت و عداوت و تقلید آباء و سایر موانع از قابلیت هدایت افتادند خدا آنها را أطیب البیان فی تفسیر القرآن،
ج 7، ص: 360
. بخود وا میگذارد چنانچه میفرماید ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ حجر آیه 3
وَ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ هدایت الهی توفیق و الهامات ملکی و سهولت اسباب هدایت و عنایات و تفضلات او است.
وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ معناي عزیز گذشت و حکیم آنکه کارهاي او از روي حکمت و مصلحت و درست و بجا است.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 5] .... ص : 360
( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ( 5
و هر آینه بتحقیق ما فرستادیم موسی را بآیات خود و معجزات باهرات و دستور دادیم که بیرون آور قوم خود را از ظلمت و تاریکی
بنور و روشنایی و بیاد بیاور آنها را بایام الهی نسبت بامم سابقه و انبیاء سلف بدرستی که در این ارسال موسی و آیات و معجزات او
هر آینه آیاتیست از براي هر صبر کننده شکرگزار.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا آیات موسی بسیار بوده مثل عصا که حیّه و ثعبان و جانّ میشد مار و افعی و اژدها، بدریا میزد دوازده
جاده پیدا میشد، بسنگ میزد دوازده چشمه آب بیرون میآمد و ید و بیضا و ارسال منّ و سلوي و اظلال غمامه و غرق فرعونیان و
احیاء هفتاد نفر که برجفه هلاك شده بودند و احیاء موسی در ذبح بقره و غیر اینها که میفرماید فِی تِسْعِ آیاتٍ إِلی فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ
. نمل آیه 12
أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ بنی اسرائیل را من الظلمات ظلمت کفر و شرك ص: 361
و تسلط فرعونیان که ابناء آنها را ذبح میکردند و زنهاي آنها را بکنیزي میبردند و آنها را باعمال شاقه وادار میکردند.
الی النور نور ایمان و هدایت و نجات از فرعونیان.
وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ غرق قوم نوح، هلاکت عاد بباد و ثمود بصیحه و صاعقه و قوم لوط بامطار حجاره و خسف و قوم شعیب بصیحه
و رجفه.
إِنَّ فِی ذلِکَ ممکن است مشار الیه ارسال موسی باشد چنانچه در ترجمه گذشت و ممکن است ایام اللَّه باشد لایات و ادله و براهین
و حجت باشد لِکُ لِّ صَ بَّارٍ شَ کُورٍ گفتیم سه قسم صبر داریم: صبر بر بلاء و مصائب، صبر بر زحمت و مشقت عبادت، صبر بر
جلوگیري نفس از ارتکاب معاصی و صبّار ثابت الصبر است که هر چه بلاء و مصائب سخت شود و هر چه تحصیل ایمان و علم و
عبادات مشقت پیدا کند و هر چه اسباب معاصی و کفر و ضلالت زیاد شود دست از صبر برندارد، و شکور هم بسیار شاکر باشد
نسبت بجمیع نعمتهاي الهی چه تکوینیات باشد نعمت حیات، صحت اعضاء و جوارح، نعمت عقل و قواي نفسانیه و نعمت ارزاق از
نباتات و حیوانات و شمس و قمر و باران و غیر اینها که در همین سوره آیه 36 میفرماید وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها و در
سوره نحل آیه 18 هم دارد و چه تشریعیات از ارسال رسل و نصب خلیفه و جعل احکام و غیرها
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 6] .... ص : 361
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَ ۀَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ
( نِساءَکُمْ وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ ( 6
و یاد کن زمانی که موسی فرمود از براي قوم خود بنی اسرائیل را که یاد ص: 362
صفحه 194 از 220
کنید نعمۀ الهی را بر شما زمانی که نجات داد شما را از دست آل فرعون که میرسانیدند بشما عذاب بدي و سر میبریدند پسران شما
را و اتخاذ میکردند زنهاي شما را براي کنیزي و کلفتی و در این نوع بلیات بلائی بود از جانب پروردگار شما که آنها را بر سر شما
مسلط کرده بود بلاء بزرگی بود.
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ متعلق بفعل محذوف است یعنی و اذکر اذ قال موسی و غرض تذکّر امّت است نعم الهیه را و این کلام موسی
پس از هلاکت فرعون و قوم او بود و قوم موسی بنی اسرائیل هستند که در شکنجه فرعونیان گرفتار بودند.
اذْکُرُوا نِعْمَ ۀَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ نعم الهیه بر بنی اسرائیل بسیار بود که تمام دیار فرعونیان و اموال و زخارف و زینتهاي آنها نصیب بنی
اسرائیل شد و رهایی آنها از ظلم و اذیت و عذاب فرعونیان إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ که تمام آنها را غرق کردیم و احدي از آنها را
باقی نگذاشتیم.
یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ که آنها را باعمال شاقه وادار میکرد و میان رجال و نساء آنها تفرقه و جدایی میانداخت.
وَ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ هر زنی که آثار حمل در او بود شکمش را پاره میکردند و طفلی که در رحم او بود سر میبریدند که مثنوي
میگوید (صد هزاران طفل سر ببریده شد) وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ استحیاء اخذ للاسترقاق است.
وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ یکی از عقوبات معاصی در دنیا تسلّط ظالم است که میفرماید
سلط اللَّه علیکم شرارکم فتدعون و لا یستجاب لکم
و یکی سلب نعم است و یکی نزول بلاء و مصائب از قتل و مرض و فقر و خوف و غیر اینها از مصائب که میفرماید وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ
مُصِیبَۀٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ ص: 363
شوري آیه 29 ، و میفرماید إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ رعد آیه 12 غیر از مضار دیگري که در اثر معاصی است از
ضعف ایمان، سیاهی قلب، سلب توفیق، بعد از حق، تسلط شیطان و غیرها.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 7] .... ص : 363
( وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ ( 7
و یاد کن موقعی که اعلام فرمود پروردگار شما که هر آینه اگر شکر کردید من براي شما زیاد میکنم و هر آینه اگر کفران کردید
محققا عذاب من شدید و سخت است.
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ اذان اعلام است و از این باب است اذان اعلامی در اوقات ثلاث ظهر، مغرب، صبح و اذان نماز قبل از شروع و
خطاب ربکم بجمیع افراد مکلفین است و اعلام پروردگار شما اینست که لَئِنْ شَ کَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ شکر نعم پروردگار اقسام و مراتبی
دارد: اول شکر قلبی که بداند این نعمت از جانب پروردگار است نه مثل کسانی که مستند بشانس و خوشبختی میکنند یا مستند
. باقدام و عملیات خود یا بطبیعت یا برؤساء و فرمان فرمایان یا باسباب ظاهریه وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَۀٍ فَمِنَ اللَّهِ نحل آیه 55
دوم- شکر لسانی الحمد للَّه که اخبار زیادي داریم که تمام شکر است و شرحش در سوره حمد مجلد اول بیان شده.
سوم- سجده شکر که در چهار مورد وارد شده هر موقع که نعمتی افاضه شد یا موفق بعبادتی و عمل خیري شد یا متذکر نعم الهی
شد یا دفع بلائی از او شده چهارم- صرف نعمت است در آنچه خداوند فرموده و در رضاي الهی.
پنجم در مقابل نعمت یک عمل خیري و یک عبادتی بجا آورد و نعمتهاي الهی بسیار است که إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَ ۀَ اللَّهِ لا تُحْصُوها که
گذشت و میفرماید وَ سَخَّرَ ص: 364
لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ
جاثیه آیه 12 و غیر اینها از نعم دنیویه و اخرویه و دینیه و بدنیه و روحیه و غیر اینها.
صفحه 195 از 220
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی بکف آري و بغفلت نخوري
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبري
خداوند بازاء هر شکري یک نعمتی زیاد میفرماید.
وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ کفران نعمت اینکه مستند بغیر خدا بداند یا صرف در غیر منظور الهی کند یا وسیله طغیان و معاصی
قرار دهد یا بغفلت بگذراند و مضارّ دیگر.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 8] .... ص : 364
( وَ قالَ مُوسی إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ( 8
و فرمود موسی بقوم خود اگر کافر شوید شما و هر که در روي زمین است تمام شما پس محققا خداوند بینیاز است و از شئوناتش
کاسته نمیشود کامل فوق کمال است.
وَ قالَ مُوسی إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ خطاب بقوم خود بنی اسرائیل که بسیار نزدیک بکفر بودند و هر صباحی یک راه کفر را اتخاذ
میکردند یک روز گوساله پرست شدند یک روز گفتند بموسی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَۀٌ یک روز گفتند أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً و غیر
اینها پس از موسی در هر عصري در شرك و کفر سیر کردند که شرح آن را در کلم الطیب مجلد اول از صفحه 262 الی 274 در
13 صفحه بیان کردهایم مراجعه کنید.
وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً که بر فرض یک مؤمن در روي زمین نباشد بقدر خردلی در ذات اقدس او تغییر و نقصی وارد نمیشود
چنانچه اگر تمام مؤمن و موحد و مطیع باشند بقدر ذرهاي بر خدایی او افزوده نمیشود نفع و ضرر ایمان أطیب البیان فی تفسیر
القرآن، ج 7، ص: 365
و کفر و اطاعت و معصیت بخود انسان متوجه میشود.
فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ در معناي غنی بسیاري گفتند بمعنی سلب احتیاج است که جامع جمیع صفات سلبیّه میشود که در نصاب
میگوید.
نه مرکب بود و جسم نه مرئی نه محل بیشریکست و معانی تو غنی دان خالق
و ما گفتهایم که غنی بمعنی دارایی است و در همان نصاب میگوید (غنی مال دار است و مسکین گدا) و شامل جمیع صفات کمالیه
ذاتیه میشود از علم قدرت، حیات، کبریایی، عظمت، رفعت، علوّ و غیر اینها، و لازمه آنها سلب احتیاج و نقص است. و حمید شامل
جمیع صفات فعلیه میشود که تمام افعال الهی از خلق و رزق و اماته و احیاء و صحت و مرض و نعمت و بلاء و ثواب و عقاب و غنی
و فقر و توسعه و تضییق و تشریع احکام و ارسال رسل و جعل خلیفه و جعل تکلیف و سایر افعال او تمام موافق حکمت و مصلحت و
صحیح و بجا و بموقع است که معنی عدالت است که از اصول مذهب شیعه است خلاف اشاعره که منکر عدل هستند.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 9] .... ص : 365
أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَبَؤُا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ لا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی
( أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا کَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ( 9
آیا نیامد شما را خبر کسانی که پیش از شما بودند قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که از بعد آنها بودند که نمیداند آنها را غیر از
خداوند تبارك و تعالی آمد آنها را پیغمبران آنها با معجزات و ادله و براهین واضحه روشن پس گردانیدند دستهاي خود را در
دهان خود و گفتند بدرستی که ما کافر هستیم بآنچه شما فرستاده ص: 366
صفحه 196 از 220
شدهاید باو و بدرستی که ما هر آینه در شک هستیم بآنچه ما را دعوت میکنید بسوي آن تردید و ریب داریم.
أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَبَؤُا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ جزو کلام موسی است ببنی اسرائیل و استفهام تقریري است یعنی البته خبر پیدا کردهاید و اقوام قبل
از شما (قوم نوح) که در مخالفت نوح بعذاب غرق گرفتار شدند و عاد که در مخالفت هود بعذاب باد هلاك شدند (و ثمود) که
در مخالفت صالح بصیحه و صاعقه و رجفه از بین رفتند.
وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مثل قوم لوط که بخسف و امطار حجاره تلف شدند و قوم شعیب که در مخالفت شعیب بصاعقه نابود شدند و
اقوام بسیاري از انبیاء که اکثر آنها را لا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ که در قرآن میفرماید وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ
مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ الایۀ مؤمن آیه 78 البته انبیاء که معروف است صد و بیست و چهار هزار بودند و اکثر آنها مرسلین بودند
و غیر از خدا کسی نمیداند نه اسماء آنها را و نه اقوام آنها را و نه معجزات آنها را.
جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ البته تمام با معجزه و ادله واضحه و براهین قاطعه بودند لکن اکثر قوم آنها ایمان نیاوردند.
فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْواهِهِمْ در این جمله اقوال مفسرین بسیار است بالغ برده قول است و همچنین در مرجع ضمیر ایدیهم و افواههم که
هر دو بکفار برمیگردد یا برسل یا مختلف است و همچنین در اینکه معناي حقیقی است یا کنایه و آنچه بنظر اقرب میآید و اللَّه العالم
اینکه موقعی که انبیاء آنها را دعوت میکردند اینها دستهاي خود را مقابل دهان خود میآوردند اشاره به اینکه ساکت شوید و تکلم
نکنید و دعوت ننمائید. ص: 367
وَ قالُوا إِنَّا کَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ ما شما را برسالت نمیشناسیم و بآنچه میگویید کافر هستیم و نمیپذیریم.
وَ إِنَّا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَیْهِ که دعوت بتوحید میکنید یا باطاعت خود ما دست از آلهه خود و تقلید آباء خود برنمیداریم و در
گفتار شما شاکیم مریب احتمال میدهیم که شما براي اینکه ریاست بر ما پیدا کنید افتراء میزنید که ما را خدا فرستاده اصلا ما
خدایی غیر از الهه خود قبول نداریم.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 10 ] .... ص : 367
قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرَکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَ  می قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ
( مِثْلُنا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِینٍ ( 10
گفتند رسولان آنها آیا در خداوند متعال هم شک است که موجد آسمانها و زمین است دعوت میفرماید شما را بر اینکه بیامرزد
شما را از گناهان که مرتکب شدهاید و شما را باقی بدارد و مرگ شما را عقب بیندازد تا مدت معینی که تعیین فرموده گفتند کفار
که نیستید شما مگر یک فردي مثل ما اراده دارید که جلوگیري کنید ما را از آنچه که بودند عبادت میکردند پدران ما پس بیاورید
ما را بیک دلیل محکم دندانشکن واضح روشن.
قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ ادله وجود حق و وحدانیت او و صفات او از حدّ و حصر خارج است ادله عقلیه و نقلیه و حسیه و
وجدانیه بسیار است اگر شما قابلیت درك ادله عقلیه را ندارید و بادله نقلیه هم اعتماد نمیکنید و و جدان هم ندارید لا اقل بادله
حسیه که بعین مشاهده میکنید درك کنید.
فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ آثار قدرت او را که این کرات جویه که از ص: 368
حدّ و حصر خارج است از کجا پیدا شده و باین نظم منظم در سیر و حرکت هستند در این فضاء وسیع و این کره زمین که در جوّ
هوا حرکت دوري دارد دور کره شمس در یک سال شمسی و دور خود میچرخد در یک شبانه روز با آثاري که در آنها مشاهده
میکنید کافی نیست بر اثبات وجود او و علم و قدرت و وحدانیت او و عدل و حکمت و سایر صفات او با این همه آثار دیگر جایی
براي شک باقی نمیماند.
صفحه 197 از 220
یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ میخواهد شما را از بدبختی و کثافات معاصی و از عذاب و آتش نجات دهد و گناهان شما را پاك
کند و از بین ببرد وَ یُؤَخِّرَکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَ  می از این بلاهاي گوناگون و تصادفات و امراض مهلکه حفظ فرماید و طول عمر عنایت
کند تا مدت سر رسد.
قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا چه امتیازي دارید بر ما شما هم یک بشر بیش نیستید با خدا و عالم بالا چه ربط و ارتباطی دارید غرضی
ندارید جز اینکه تُرِیدُونَ أَنْ تَصُ دُّونا عَمَّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا ما دست از دین آباء و اجدادي خود برنمیداریم بگفتن یک بشر مثل
خودمان اگر راست میگویید فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِینٍ سلطان مبین آنها توقعاتیست که از انبیاء تقاضا میکردند که چرا ملائکه را نازل
نکرد، یا چرا کنز از زخرف ندارید یا باغ و نخلستان ندارید یا قطعه از آسمان نمیآید که در بسیاري از آیات دارد و جواب آنها ذکر
شده.
ص: 369
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 11 ] .... ص : 369
قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما کانَ لَنا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَی
( اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ( 11
گفتند از براي آن کفار رسولان آنها که درست است ما نیستیم مگر بشري مثل شما لکن خداوند منّت میگذارد بر هر که مشیّتش
تعلق بگیرد از بندگانش که بآنها رسالت دهد و نیست از براي ما اینکه بتوانیم سلطان و معجزهاي که شما توقع میکنید بیاوریم مگر
باذن خداوند و بر خداوند باید پس توکل کنند مؤمنین.
قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ در جواب تقاضاهاي آنها که ما هم إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ ولی مکرر در باب نبوت گفته شده که نبی باید از بشر
باشد نه ملک و نه جن و نه سایر مخلوقات و شرائط نبوت را هم دارا باشد هر بشري قابلیت نبوّت و رسالت ندارد.
وَ لکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ او میداند کی لیاقت این منصب را دارد و منّت گذارده بر هر که اراده فرموده بلکه منّت بر
سر تمام بندهگانش گذارده بارسال رسل چنانچه میفرماید لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ
وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَۀَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ آل عمران آیه 164 وَ ما کانَ لَنا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ
اللَّهِ زیرا معجزه فعل الهی است و از قدرت بشر خارج است خداوند بدست رسولش جاري میکند که نشانی باشد که از جانب او
آمده.
توضیحا حضرت موسی فقط فعلش القاء عصا است ولی افعی و جان و مار شدنش فعل الهی است فقط دست خود را در جیب کردن
فعل موسی است ولی بیضاء شدن فعل الهی است. عیسی فعلش گفتن قم باذن اللَّه است ولی مرده زنده أطیب البیان فی تفسیر
القرآن، ج 7، ص: 370
شدن فعل خداست و خداوند هم بمقتضاي حکمت و مصلحت باندازه لزوم جاري میفرماید که حجت تمام شود و دلالتش تام
گردد.
وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ مؤمن میداند که آنچه مشیّت حق تعلق میگیرد تحقق پیدا میکند و اگر تعلق نگیرد جنّ و انس جمع
شوند قدرت بر ایجاد ندارند لذا ایکال امور را باو میکند و هر چه او میکند عین صلاح است
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 12 ] .... ص : 370
( وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ( 12
صفحه 198 از 220
و چه باعث میشود از براي ما که توکل نکنیم بر خداوند و حال آنکه هدایت فرمود ما را براههاي خودمان که از چه طریق باید مشی
کنیم تا سعادت پیدا کنیم پس بر خداوند باید توکّل کنند کسانی که توکل میکنند.
وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ این کلام مؤمنین است که بکفار میگویند و ممکن است کلام رسل باشد بکفار بلکه شاید اظهر باشد که
وجهی ندارد و دلیلی ندارد که ما توکل نکنیم بخداوند با اینکه میفرماید وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ
اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً طلاق آیه 3 و مکرر اشاره شده که مقام توکل از معرفت بتوحید افعالی است.
وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا از امور اعتقادیه و اخلاقیه و اعمال صالحه که تمام طرق الی اللَّه است و اعطاء عقل و علم و قوي و سایر اسباب بما
عنایت فرموده وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا هر چه شما میتوانید بما اذیت و آزار کنید ما بوظیفه خود عمل میکنیم و بر اذیتهاي شما
صبر میکنیم
(الصبر مفتاح الفرج)
صبر تلخ آمد و لکن عاقبت میوه شیرین دهد پر منفعت
ص: 371
. إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ زمر آیه 10
وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ کسانی که داراي صفت توکل باشند در کلیه امور ایکال امر میکنند بخداوند متعال و قلب آنها آرام
است و هیچ اضطرابی و وحشتی ندارند.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیات 13 تا 14 ] .... ص : 371
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا فَأَوْحی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ ( 13 ) وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ
( بَعْدِهِمْ ذلِکَ لِمَنْ خافَ مَقامِی وَ خافَ وَعِیدِ ( 14
و گفتند کسانی که کافر شدند براي رسولان خود هر آینه ما خارج میکنیم شما را از زمین خودمان یا اینکه باید شما برگردید در
ملت و دین ما پس وحی فرستاد بسوي رسولان پروردگار آنها هر آینه ما هلاك میکنیم البته ظالمین را و هر آینه جا میدهیم شما را
در زمین آنها از بعد از هلاکت آنها و این براي کسیست که خوف داشته باشد مقام مرا و خوف از وعید من داشته باشد.
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا در مقابل دعوت پیغمبران کفاري که دست در دهان میزنند که ساکت شوید و دعوت نکنید لرسلهم پیغمبران
خود که اگر دست از دعوت برنداشتید لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِ نا اخراج میکنیم شما را از اراضی خود و در بدر بیابانها و کوهها و درّهها
میکنیم تا حیوانات بیابانی شما را بدرند و پاره پاره کنند.
أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا یا آنکه اگر میخواهید ما بشما اذیت نکنیم برگردید بدین ما و مشرك شوید و آلهه ما را بپرستید و با ما هم
مسلک شوید پس از این تحدیدات فَأَوْحی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ خداوند وحی فرستاد بر آن رسولان ص:
372
که از این تحدیدات کفار وحشت نکنید ما شما را حفظ میکنیم و کفار را هلاك میکنیم لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ کسانی که هم بشما ظلم
کردند هم بخود و هم بدین حق ایمان نیاوردند و با شرك و کفر و معاصی خود را در معرض بلاء انداختند و بانبیاء و مؤمنین ظلم
کردند چنانچه قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و لوط و شعیب را هلاك کردیم.
وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ انبیاء و مؤمنین بآنها را در زمین سکنی میدهیم و نجات میبخشیم من بعدهم پس از هلاك شدن کفار و
ظالمین.
ذلِکَ لِمَنْ خافَ مَقامِی که خوف انبیاء و صلحاء و اتقیاء که آلوده بمعاصی نشدهاند و مسلما فرداي قیامت هم از عذاب الهی ایمن
صفحه 199 از 220
هستند بواسطه معرفت بمقام ربوبی و عظمت و کبریایی او که در مقابل این همه الطاف و نعمش کوتاهی در بندگی و معرفت کرده
باشند که بفرماید
ما عرفناك حق معرفتک و ما عبدناك حق عبادتک
و خود را ناچیز بدانند در پیشگاه او که بفرماید
(انا اقل الاقلین و اذل الاذلین مثل النملۀ بل دونها)
از زین العابدین علیه السّلام است.
وَ خافَ وَعِیدِ وعید وعده عذاب است و وعد وعده ثواب هم امید بثواب و وعدههاي الهی دارند و هم خوف از عذاب و وعیدهاي
او که مؤمن باید بین خوف و رجاء باشد نه امن من مکر اللَّه و نه یأس من روح اللَّه و در بسیاري از اخبار دارد رجاء او بیشتر از
خوف باشد و بعبارت دیگر نظر بخداوند متعال امیدوار و نظر بذلت و حقارت و کوتاهی خود خائف باشد.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 15 ] .... ص : 372
( وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ( 15
و طلب فتح و پیروزي میکردند و ناامید و مأیوس شد هر جبار متکبر معاند وَ اسْتَفْتَحُوا این کفار و ظلمه و جبابره بلند پروازي
میکردند و دیگران ص: 373
را سرکوب میکردند و باین چهار روزه دنیا مغرور میشدند و فریب خوردند و غافل از اینکه خداوند چنان آنها را بر زمین میزند و
بهلاکت میاندازد (فوّاره چون بلند شود سرنگون شود).
وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ چه شدند نمرود و شداد و فرعون و بنی امیه و بنی مروان و بنی عباس و هزارها امثال آنها تا چه رسد بآخرت
آنها.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیات 16 تا 17 ] .... ص : 373
مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ ( 16 ) یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ وَ یَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ
( غَلِیظٌ ( 17
از پیشآمد آن جبار عنید جهنم است و آب داده میشود از آب چرك و خون که از زخم و جراحت و دمل بیرون میآید جرعه جرعه
در دهانش میریزند و نمیتواند فرو دهد و از هر مکانی مرگ براي او میآید و نمیمیرد و پس از آن عذاب غلیظی باو متوجه میشود.
مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ اوصاف جهنم و آیات وارده و اخبار مرویه آن را ما در مجلد سوم کلم الطیب مقصد چهارم از صفحه 160 الی 178
در شانزده صفحه بیان کردهایم مراجعه فرمائید و در اینجا اکتفاء میکنیم بیک جمله دعاء کمیل
(فکیف احتمالی لبلاء الاخرة و جلیل وقوع المکاره فیها و هو بلاء تطول مدته و یدوم مقامه و لا یخفف عن اهله لانه لا یکون الّا عن
غضبک و انتقامک و سخطک و هذا ما لا تقوم له السموات و الارض فکیف بی و انا عبدك الضعیف الذلیل الحقیر المسکین
المستکین الدعاء)
وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ مشروبات جهنم چند قسم است یکی صدید که چرك و خون است که از زخم و جراحت و سوزه و عقده
بیرون میآید، یکی حمیم ص: 374
است که مثل مسّ آب شده. یکی غساق است یَتَجَرَّعُهُ تجرع از باب تفعل است و گفتند فرق باب افعال و تفعیل و تفعل اینست که
افعال دفعی است و تفعیل تدریجی یعنی جرعه جرعه دائما در حلقش ریخته میشود.
صفحه 200 از 220
وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ نمیتواند فرو دهد گلوگیرش میشود و بزحمت فرو میدهد وَ یَأْتِیهِ الْمَوْتُ هر یک نوع از عذاب جهنم اگر در دنیا
بیاید تمام اهل دنیا را هلاك میکند ولی چون در آخرت مرگ نیست و خلود است نمیمیرند مِنْ کُلِّ مَکانٍ یعنی از جمیع اطراف باو
متوجه میشود که هر چه آرزوي مرگ میکنند وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ نمیمیرند حتی میفرماید وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا یُقْضی عَلَیْهِمْ
فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها کَ ذلِکَ نَجْزِي کُلَّ کَفُورٍ فاطر آیه 35 حتی از مالک تقاضاي مرگ میکنند وَ نادَوْا یا مالِکُ
. لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ زخرف آیه 76
وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِیظٌ گاهی بشدت تعبیر میشود عذاب شدید گاهی بعظمت عذاب عظیم گاهی بالم عذاب الیم.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 18 ] .... ص : 374
مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَ بُوا عَلی شَیْءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ
(18)
مثل کسانی که کافر شدند بپروردگار خود اعمال آنها مثل خاکستري است که باد شدید بآن بوزد در روزي که باد تند میوزد که
تمام اعمال آنها پراکنده در هوا میشود که دیگر قدرت ندارند از جمع آوري و بهرهبرداري از آنچه کسب کردند بر شیئی اینست
آن گمراهی بسیار دور در جاي دیگر میفرماید وَ قَدِمْنا إِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً ص:
375
مَنْثُوراً
. فرقان آیه 24
مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ کافر بربّ فقط طبیعی نیست که منکر وجود حضرت اله باشد مشرکین که منکر توحید هستند هم کافر بربهم
هستند مجسّمه و منکرین توحید صفاتی یا افعالی و منکرین عدل الهی و منکرین رسالت رسولهاي خداوند و منکر فرامین او مثل
قرآن و نصب خلفاء اللَّه و مبدع در دین و منکر ضروریات دین هم کافر بربهم هستند یا ملحق بآنها.
و بالجمله غیر مؤمن چون ایمان اولین شرط صحت اعمال است و لو بخیال خود عبادت باشد مثل عبادت اصنام و اطاعت خلفاء جور
که از حضرت باقر یا صادق علیهما السلام مرویست در حق قتله ابی عبد اللَّه علیه السّلام که فرمود
ازدلف علیه ثلاثون الفا کل یتقرب الی اللَّه بدمه.
أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ خاکستر اولا از بین بردن شیئی است میگویی فلان چیز خاکستر شد یعنی بکلی از بین رفت فقط اثري از او باقی
مانده که خاکستر باشد اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ باد بآن خاکستر بوزد آنهم فِی یَوْمٍ عاصِفٍ که باد تند شدید دامنه داري باشد که ذرهاي از
آن خاکستر باقی نگذارد و او را کان لم یکن کند و پس از این لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَ بُوا عَلی شَیْءٍ چگونه قدرت داشته باشند بر جمع
آوري آن خاکسترها و برگردانیدن آنها بصورت اولی ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ انسان که از جاده مستقیم خارج میشود در ضلالت
میافتد هر چه دورتر شود ضلالتش بیشتر میشود که دیگر ممکن نیست راه را پیدا کند انسان اگر ایمانش از دست نرود و لو مرتکب
معاصی باشد در ضلالت است و لکن ممکن است بتوبه و استغفار و اسباب دیگر برگردد ولی اگر تمام صفحه قلب سیاه شد و
قساوت او را گرفت دیگر ممکن نیست برگشتن چنانچه در خبر است
لا یرجی بخیر
و در خبر دیگر
صار قلبه منکوسا.
ص: 376
صفحه 201 از 220
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 19 ] .... ص : 376
( أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ( 19
آیا نمیبینی اینکه خداوند تبارك و تعالی خلق فرمود آسمانها و زمین را بحق درست و بجا اگر مشیتش تعلق بگیرد میبرد شما را و
میآورد بخلق تازهاي أَ لَمْ تَرَ و لو خطاب بپیغمبر است لکن مراد جمیع است و استفهام تقریري است که البته میبینی أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ
السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ که تمام از روي حکمت و مصلحت است خداوند کار قبیح و لغو محال است از او صادر شود تمام
کارهاي او حسن است و این معناي عدل است چون افعال کلیه از شش قسم خارج نیست: حسن صرف، حسن مطلق، قبیح صرف.
قبیح مطلق، لغو صرف، لغو مطلق حسن صرف آنست که مصلحت و فائده داشته باشد و هیچگونه مفسده در او نباشد. حسن مطلق
اینکه مصلحت دارد و لکن خالی از مفسده هم نیست لکن مصلحت آن غالب بر مفسده آنست. قبیح صرف اینکه مفسده دارد و
هیچگونه فائده و مصلحتی در او نیست. قبیح مطلق اینکه فائده هم دارد لکن مفسده او غالب بر مصلحت او است. لغو صرف اینکه
هیچگونه مصلحتی یا مفسدهاي در او نیست. لغو مطلق هم مصلحت دارد هم مفسده و هر دو مساوي هستند.
معناي عدل اینست که خداوند فعل قبیح و لغو محال است از او صادر شود چه صرف و چه مطلق و تمام کارهاي او حسن است چه
صرف و چه مطلق و اشاعره که منکر عدل هستند اصلا حسن و قبح عقلی را منکر هستند و میگویند أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
جواب آنها اینکه حسن و قبح عقلی را حتی طفل شیرخوار درك میکند اگر در صورتش تبسم کردیم متبسم میشود اگر رو ترش
کردي جز میزند حتی ص: 377
سک درك میکند اگر استخوانی یا نانی نزد او انداختی دم حرکت میدهد اگر سنگی انداختی پارس میکند.
و اما مسئله قدرت فرق است بین توانستن و بین نکردن خداوند میتواند لکن نمیکند چنانچه معصوم قدرت بر معصیت دارد لکن
محال است از او صادر شود و نظائر بسیار داریم جناب عالی میتوانید لخت مکشوفا در بازار بیائید لکن محال است چنین کنی، جمیع
مخلوقات الهی علوي و سفلی از روي حکمت و مصلحت است چه ما درك کنیم یا نکنیم و تمام حق است.
إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ مشیت او تابع حکم و مصالح است بسا مصلحت اقتضاء میکند اعدام را و بسا ایجاد را هر دو بجا
و بموقع است (آنچه آن خسرو کند شیرین بود).
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 20 ] .... ص : 377
( وَ ما ذلِکَ عَلَی اللَّهِ بِعَزِیزٍ ( 20
و نیست این اذهاب و ایتاء بر خداوند امر مشکل صعبی.
افعالی که از انسان از روي اختیار صادر میشود منوط بمقدماتی است: اول تصور سپس تصدیق بفائده ثم عزم ثم جزم ثم حرکت
عضلات با حفظ قدرت و نبودن مانعی از صدور. و اما افعال الهی احتیاج باین مقدمات ندارد نه تصور نه تصدیق نه عزم نه جزم نه
حرکت عضلات فقط وجود مصلحت و ایجاد که تمام افعال الهی موجود میشود بایجاد که باصطلاح حکماء بوجود منبسط تعبیر
میکنند که تمام موجودات بایجاد حق است و بلسان آیات و اخبار بمشیت تعبیر میفرمایند که گفتند خلقت الاشیاء بالمشیه و خلقت
المشیۀ بنفسها و بیان دیگر ایجاد فعل بمعنی مصدري است و موجودات فعل بمعنی اسم مصدري است ایجاد کردن و موجود شدن
بمجرد ایجاد موجود میشود وَ ما ذلِکَ عَلَی اللَّهِ بِعَزِیزٍ یعنی بر خدا امتناعی ص: 378
ندارد که بعضی تصور میکنند که این ریاست و دولت و قدرتی که دارند احدي نیست که بتواند از آنها بگیرد خداوند بضعیفترین
خلقش قويترین آنها را هلاك میکند یک پشه نمرود را هلاك کرد و هکذا.
صفحه 202 از 220
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 21 ] .... ص : 378
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ
( لَهَدَیْناکُمْ سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِیصٍ ( 21
و ظاهر و حاضر میشوند در پیشگاه الهی فرداي قیامت جمیعا بدون استثناء پس میگویند ضعفاء که زیر دستان رؤساء و تابع آنها
بودند برؤساء که بزرگی میکردند و امارت داشتند بر آنها که ما در دنیا تابع و مطیع شما بودیم پس آیا شما میتوانید ما را بینیاز
کنید و نجات دهید از عذاب الهی و لو یک مقدار، رؤساء و بزرگان آنها میگویند اگر ما را خداوند هدایت فرموده بود ما هم شما
را هدایت میکردیم و مساویست و تفاوتی نمیکند چه ما جزع و فزع کنیم یا آنکه صبر کنیم هیچ راه چاره نداریم و نجات پیدا
نمیکنیم.
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعاً خلق اولین و آخرین تمام در صحراي محشر مجتمع میشوند و در محکمه عدل الهی محاکمه میکنند و از کوچک
و بزرگ اعمال آنها سؤال میکنند و بحساب آنها رسیدگی میشود چنانچه قرآن مشحون است باین موضوع در اکثر سور قرآنی و
آیات بسیاري.
فَقالَ الضُّعَفاءُ تابعین رؤساء و اکابر که براي طمع دنیوي متابعت آنها را کردند و اطاعت آنها را نمودند و سبب شدند که آنها قوّت
، و قدرت پیدا کنند و ظلم و اذیت بانبیاء و ائمه و مؤمنین کنند چنانچه در حدیث است فرداي أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 7
ص: 379
قیامت منادي ندا میکند
(این الظلمۀ و اشباه الظلمۀ و این اعوان الظلمۀ حتی من لاقی لهم دوانا او ربط لهم کیسا فیؤمر بهم الی النار)
حتی سؤال میکند از امام علیه السّلام
(انّی اخیط للسلطان فهل کنت من اعوان الظلمۀ)
جواب میفرماید
(اما انت فمنهم و اعوان الظلمۀ من یبیعک الإبر و الخیوط)
حتی دارد
(لا تعنهم علی بناء مسجد)
لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا برؤساء و بزرگان و پیشوایان خود میگویند إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً ما که کوتاهی نکردیم در متابعت شما حتی حاضر شدیم
اولاد انبیاء و ذراري آنها را بکشیم و اسیر کنیم و حبس کنیم براي خوشنودي شما حال که گرفتار شدیم فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ
عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ در مقابل خدماتی که بشما کردهایم.
آنها جواب میدهند قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ اگر اطاعت انبیاء و ائمه هدي و علماء اعلام را کرده بودیم و موفق بایمان و اعمال صالحه شده
بودیم و خداوند ما را هدایت فرموده بود لَهَدَیْناکُمْ ما هم شما را براه حق و سعادت هدایت میکردیم فعلا گرفتاري ما بیشتر از شما
است عذاب خود را که داریم عذاب هر یک از شما را هم داریم که اضلال کردهایم، چون گفتیم سه قسم فاعل داریم:
فاعل بالمباشرة و فاعل بالتسبیب و فاعل بالرضا.
سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِیصٍ همه مقهور و ذلیل و خوار و خفیف نه دادرسی داریم و نه فریاد رسی نه شفیعی نه
معینی نه ناصري.
ص: 380
صفحه 203 از 220
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 22 ] .... ص : 380
وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِ یَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَ قِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ
فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَ کُمْ ما أَنَا بِمُصْ رِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْ رِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ
( عَذابٌ أَلِیمٌ ( 22
و گفت شیطان باین کفار و ظلمه و فسّاق پس از اینکه کار گذشت که بدرستی که خداوند وعده داد بشما وعده حقی که هیچ
تخلف پذیر نبود و من وعده دادم بشما و تخلف کردم و نبود از براي من سلطه و قدرتی که بتوانم شما را باجبار و زور رو بفساد
بکشم مگر همین که شما را دعوت کردم شما بمیل و رغبت اجابت کردید مرا پس مرا ملامت نکنید، خود را ملامت کنید که
بوعدههاي حقه خداوند اعتناء نکردید وعده باطل مرا اجابت کردید من نیستم فریادرس شما شما هم نمیتوانید از من فریادرسی کنید
محققا من کافر هستم بآنچه شما مرا در اطاعت شریک گردانیدید از قبل، محققا ظالمین از براي آنها عذاب دردناك است وَ قالَ
الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ فرداي قیامت که تابعین آن بآن متوجه میشوند که تو ما را اغواء کردي میگوید إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ این
همه انبیاء و اوصیاء و علماء و وعاظ با دلیل روشن و بیان شیوا شما را دعوت بتوحید و عقائد حقه و اعمال صالحه و اخلاق فاضله
کردند اجابت نکردید و رو بسعادت نرفتید وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ و من شما را دعوت بشرك و کفر و ظلم و فسق و فجور و فساد
کردم و تمام وعدههاي من دروغ و تقلب و غشّ و فریب بود.
وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ من نه قوت داشتم نه قدرت که شما را باجبار رو بفساد ببرم فقط یک وسوسه بود در قلوب شما
مقابل الهامات ملکی ص: 381
خود بخود بواسطه قساوت قلب و حب جاه و ریاست و هواهاي نفسانی خود اطاعت مرا کردید إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ بهمان وسوسه قلبی
فَاسْتَجَبْتُمْ لِی بمیل و رغبت رو بمن آمدید و کردید آنچه کردید از ظلم و معاصی و کفر و شرك و سایر مفاسد بعین وسوسه شیطان
مثل دعوت دعات باطله و ارباب ضلال است که شیاطین انسی باشند انسان باختیار و رغبت رو بآنها میکند و پشت بحق و حقیقت.
فَلا تَلُومُونِی مرا ملامت نکنید چه اندازه خداوند بشما خبر داد فرمود أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ
مُبِینٌ، الی قوله تعالی: أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ یس آیه 59 و 60 و فرمود وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ سبأ
. آیه 20
وَ لُومُوا أَنْفُسَ کُمْ نفس شما دشمن داخلی شما بود و شما را وادار میکرد بفساد و مسلط بر عقل شما شد إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ
. یوسف آیه 53
ما أَنَا بِمُصْ رِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْ رِخِیَّ هر کدام گرفتار عمل خود هستیم جهنم را پر میکنیم چنانچه خطاب بشیطان شد لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ
. مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ص آیه 85
إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ نظر به اینکه اینها شرك طاعتی قرار داده بودند شیطان را که اطاعت او را میکردند چنانچه
میفرماید أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ یس آیه 60 ، عبادت شیطان همان اطاعت او است
میگوید من کافر شدم بآنچه مرا شریک قرار دادید در اطاعت و عبادت از قبل در دنیا من از روي دشمنی با شما میگفتم شما نباید
بدشمن خود بگروید و اطاعت او را بکنید تقصیر با شما است.
إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ جمله مستقله است خدا میفرماید چه ظالم شیطان باشد یا تابعین او.
ص: 382
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 23 ] .... ص : 382
صفحه 204 از 220
( وَ أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ ( 23
و داخل میشوند کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالحه بجا آوردند بهشتهایی که جاري میشود از زیر آنها نهرهایی همیشه هستند
در آن بهشتها باذن پروردگار خود تحیّت آنها در آن بهشتها سلام است.
وَ أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا داخل کننده ملائکه رحمت هستند که داخل میکنند مؤمنین را وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ عبادت و بندگی پروردگار
میکنند که اصل ایمان قابلیت دخول دارد و اعمال صالحه موجب ارتفاع درجات میشود جَنَّاتٍ تمام هشت بهشت تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا
الْأَنْهارُ یعنی از پاي بهشتها و انهار چهار نهر است مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ
أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَ  فی همیشه در آن بهشتها هستند خالِدِینَ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ بامر پروردگار خود.
تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ که میفرماید وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ زمر آیه 73 ، سلامتی از کل بلیات و آفات و
موت که همیشه ابد الاباد متنعم هستند.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیات 24 تا 25 ] .... ص : 382
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَ رَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَۀً طَیِّبَۀً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَۀٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ ( 24 ) تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ یَضْ رِبُ
( اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ( 25
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رؤیت در اینجا بمنزله علم است که رؤیت ص: 383
قلب باشد یعنی آیا پیغمبر اکرم نمیدانی و درك نمیکنی که چگونه خداوند حقایق را با مثال بیان میفرماید که یک قسمت مهم
قرآن بیان امثال است چون درك حقایق بمثل روشنتر میشود.
کلمۀ طیّبۀ کلمه طیّبه لا اله الّا اللَّه است که کلمه اخلاصش هم میگویند و کلمه توحید هم نام میگذارند لکن بتمام معنی چون این
کلمه شریفه سه دلالت دارد مطابقی توحید عبادتی است در مقابل مشرکین که عبده اصنام و غیر آنها بودند. تضمّنی توحید ذاتی و
افعالی و صفاتی زیرا اگر واجب الوجودي غیر او بود یا خلق و رزق بدست غیر او بود مستحق عبودیت و پرستش بود.
التزامی اعتقاد بجمیع عقائد حقه و تسلیم جمیع فرمایشات و دستورات و واردات کشجرة طیبۀ در اخبار بسیاري داریم که شجره طیبه
اصل آن و ریشه آن وجود مقدس پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم است که میفرماید
اصلها ثابت
الی یوم القیمۀ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ ائمه اطهار علیهم السلام هستند، و فی السماء اشاره بارتفاع درجه و مقام آنها است و غصن و قامه
آن صدیقه طاهره سلام اللَّه علیها است و برگها و اوراق آنها شیعیان هستند که در بسیاري از اخبار دارد که هر شیعه که از دنیا میرود
یک برگ آن ساقط میشود و هر شیعه که بدنیا میآید جاي آن برگ برگی روئیده میشود.
تُؤْتِی أُکُلَها اکل و میوههاي آن علوم ائمه علیهم السلام است.
کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها که در هر زمانی روز بروز و عصر بعصر بقلم و بیان علماء شیعه روشنتر و شیرینتر و واضحتر میشود بتوفیق
پروردگار آن شجره و کلمه طیبه لا اله الّا اللَّه هم در هر عصر و زمانی آثار قدرت و کبریایی او بیشتر و زیادتر و روشنتر میشود.
وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ این مثل تطبیق حقایق و معنویات اسلام است با ص: 384
ظواهر اسلام که وجود مقدس این خانواده و علوم آنها و شیعیان آنها باشند و این امثال را خداوند میزند للناس تمام اهل عالم لَعَلَّهُمْ
یَتَذَکَّرُونَ گفتیم لعلّ از خداوند متعال بمعنی تردید نیست که خداوند نداند که اینها متذکر میشوند یا نمیشوند بلکه بمعنی باید است
که باید متذکر شوند.
صفحه 205 از 220
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 26 ] .... ص : 384
( وَ مَثَلُ کَلِمَۀٍ خَبِیثَۀٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَۀٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ ( 26
و مثل کلمه خبیثه مثل درخت خبیثه است که کنده شده روي زمین که هیچگونه ثبات و قراري ندارد و باندك زمانی از بین میرود.
وَ مَثَلُ کَلِمَۀٍ خَبِیثَۀٍ کلمه خبیثه شرك، کفر، ضلالت، معاصی الهیه و صفات رذیله است کشجرة خبیثۀ در بعض اخبار بنی امیّه هستند
و در بعض اخبار اعداء آل محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و البته اینها مصداق اتم آن هستند و الّا شامل جمیع اهل ضلال از کفار
و مشرکین و معاندین و مخالفین و ظلمه و فساق و فجار میشود اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ریشه ندارد فقط چهار صباحی یک جلوه
دارد پس بتوسط باد بلاها کنده میشود و اثري از آن باقی نمیماند.
ما لَها مِنْ قَرارٍ مشاهده کنید چه اثري از بنی امیه و بنی العباس و سایر ظلمه باقی ماند جز لعن و طرد همین نحو شرك و کفر و
ضلالت بکلی نابود میشود حتی بر خود مشرکین و کفار و ظالمین و ضالّین که فرداي قیامت قسم میخورند وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ
انعام آیه 23 ، و رؤساء انکار میکنند اضلال تبعه را قالَ قَرِینُهُ رَبَّنا ما أَطْغَیْتُهُ وَ لکِنْ کانَ فِی ضَ لالٍ بَعِیدٍ ق 26 ، فقط و بال و عذاب و
سخط و غضب الهی بر آنها باقی میماند.
ص: 385
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 27 ] .... ص : 385
( یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ ( 27
نگاه میدارد و حفظ میفرماید خداوند تبارك و تعالی کسانی را که ایمان آوردند بقول ثابت و دین قویم اسلام و ایمان آنها را در
دوره زندگانی آنها در دنیا و در آخرت و اضلال میفرماید ظالمین را و میکند خداوند آنچه را که مشیّتش تعلق میگیرد آنچه
بخواهد.
یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا اشکال- بسیاري از مؤمنین را مشاهده شده که پس از ایمان کافر شدند و پس از
هدایت در ضلالت افتادند و بسیاري را که بیایمان از دنیا رفتند یا بتوسط شیطان جنی یا باضلال مضلّین یا بالقاء شبهه و شک و
امثال اینها و مسئله ارتداد فطري و ملی بیان شده و در اخبار بسیاري از معاصی و ترك واجبات را گفتند موجب زوال ایمان میشود و
لو در حال نزع.
جواب- دو قسم ایمان داریم یک قسم که از روي دلیل محکم و برهان متقن باشد و رسوخ در قلب کند و قلب را روشن کند این
در کنف الهی مصون و محفوظ است و قابل زوال نیست. و یک قسم ایمانی است که از سر زبان دیگران و تقلید پیشینیان باشد این
در معرض زوال است چنانچه گفتند (من اخذ دینه من افواه الرجال ردت الرجال) این ایمان و لو تا باقیست احکام ایمان بر او بار
است لکن ریشه در قلب نکرده مثل چوبی که در زمین فرو برند و ریشه نداشته باشد بخشک شدن و فاسد شدن خیلی نزدیک
است، مؤمنین در آیه همان قسم اول است بقرینه بالقول الثابت که ثابت و باقی و راسخ باشد همان مؤمنین که میفرماید وَ فِی الْآخِرَةِ
در اخبار بسیاري داریم تفسیر شده بسئوال قبر و آمدن ص: 386
ملکین و پرس و سؤال از عقائد و از پارهاي از اعمال و مکرر گفتهایم که اخبار بیان مصداق میکند انحصار را دلالت ندارد و کلمه
فی الاخرة در مقابل حیات دنیا، پس از حیات است چنانچه دارد
اذا مات ابن آدم قامت قیامته
میتوان گفت از حین نزع و قبر و برزخ و صفحه محشر و الی الابد خداوند مؤمنین را ثابت میدارد بالقول الثابت، و نیز گفتیم که
انسان پس از مردن هر چه دارد از اخلاق خوب و بد ملکه میشود و قابل تغییر نیست.
صفحه 206 از 220
انسان پس از مردن هر چه دارد از اخلاق خوب و بد ملکه میشود و قابل تغییر نیست.
تنبیه- در کفایۀ الموحدین دعوي تواتر اخبار میکند که همین روح حیوانی است برمیگردد در قبر و زنده میشود و این دعوي اسباب
دست مشککین شده که میگویند ما آرد در دهان مرده کردیم پس از آن بجاي خود باقی بود و ابدا تصریح در اخبار باین معنی
ندارد چه رسد بدعوي تواتر و روحی که بر میگردد در قبر همان روح انسانیست که ملک الموت قبض میکند و میبرند در عالم بالا
و از او سؤال میکنند که در اخبار تعبیر بهول مطّلع میکند و علاقه او از بدن جدا میشود و در قبر دو مرتبه تعلق پیدا میکند و روح
حیوانی یک بخاري است تمام میشود و قابل قبض نیست و توضیح این مطلب را در کلم الطیب مجلد سوم صفحه 70 دادهایم.
وَ یُضِ لُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ مکرر گفتهایم که اضلال خدا بنده را بخود وا گذاشتن است پس از آنکه دیگر قابل هدایت نباشد بسبب
قساوت و سیاهی قلب و کثرت معاصی و معایب دیگر وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ هر چه بخواهد لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ انبیاء آیه
.23
ص: 387
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیات 28 تا 29 ] .... ص : 387
( أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ ( 28 ) جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ ( 29
آیا نمیبینی بکسانی که تبدیل دادند نعمت الهی را بکفر و حلول دادند قوم خود را بدار هلاکت که آن دار هلاکت جهنم است که
واصل میشوند او را و بد جایگاهی است.
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً در اخبار بسیار تفسیر شده نعمت اللَّه بوجود مقدّس پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و ائمه
اطهار علیهم السلام و تبدیل کنندگان را ببنی مغیره که در بدر کشته شدند و بنی امیّه که مدت کمی زیست کردند، ولی مکرر بیان
شده که اخبار بیان مصداق میکند و آیه عموم دارد شامل جمیع نعم الهیه میشود چه نعم تشریعیه ارسال رسل که بآنها کافر شدند و
محاربه کردند و جعل خلفاء حقّه ائمه طاهرین علیهم السلام که بآنها خلفاء سه گانه و بنی امیه و بنی العباس کردند آنچه کردند و
قرآن مجید که آن را مهجور کردند و بدستوراتش عمل نکردند و دین مقدس اسلام که ترك کردند و مرتد شدند و احکام دین
که تغییر دادند و بدعت در دین نهادند یا منکر شدند و اطاعت اوامر که تبدیل بمخالفت و معصیت کردند.
و چه نعم تکوینیه عقل را سرکوب نفس کردند. روزي را و مال و منال و جاه را مستند بغیر خدا دانستند و بلکه سایر نعم الهیه را
کفران کردند که میفرماید در همین سوره آیه 7 لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ.
وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ حلول شیئی در شیئی دخول در او است حالّ و محلّ اینها که تبدیل نعمت بکفر کردند قوم خود و اتباع
خود را حلول دادند ص: 388
و داخل کردند در دار هلاکت که از دار سعادت آنها را مانع شدند و جلوگیري کردند و بدار هلاکت سوق دادند و آن دار
هلاکت جهنم است یصلونها و اصل بجهنم شوند، وصل مقابل فصل است خداوند و انبیاء و قرآن و ائمه و علماء دین میخواهند اینها
را از جهنم دور کنند و فاصله بیندازند و اینها وصل میکنند و بئس القرار بد جایگاهی است.
از جهنم خبري میشنوي دستی از دور بر آتش داري
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 30 ] .... ص : 388
( وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَی النَّارِ ( 30
و قرار دادند اینها از براي خدا مثل و مانند براي اینکه اینها را گمراه کنند از سبیل و راه خداوند، بفرما بآنها که این چهار روز دنیا
هر چه میخواهید متمتع شوید و بهره برداري کنید پس محققا مصیر شما بسوي آتش است.
صفحه 207 از 220
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً بعضی در الوهیت ندّي بر خدا اتخاذ کردند طبقات مشرکین، عبده اصنام، عبده شمس و قمر و کواکب و گاو و
گوساله و آتش و ملک و جنّ و بشر و شجر و غیر اینها، بعضی در امر رزق و اماته و احیاء و سایر افعال الهی ندّي قرار دادند و
مستند بغیر دانستند یا بطبیعت، شانس، خوشبختی یا بعملیات خود یا برؤساء و فرمان فرمایان و غیر اینها که منکر توحید افعالی شدند،
بعضی در صفات که زائد بر ذات دانستند و قدیم شمردند: بعضی در ذات مثل ابن کمونه، بعضی قائل بیزدان و اهرمن شدند خالق
خیرات و شرور.
لِیُضِ لُّوا عَنْ سَبِیلِهِ سبیل الی اللَّه توحید او است در جمیع مراحل ذاتی صفتی، افعالی: عبادتی، نظري و بسیاري از افراد را در ضلالت
انداختند.
قُلْ تَمَتَّعُوا و این تمتع نه لطفیست از جانب الهی بلکه یک نوع از عقوبت است که باعث مزید عذاب الهی میشود چنانچه میفرماید وَ
لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ ص: 389
کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ
. آل عمران آیه 178
فَإِنَّ مَصِ یرَکُمْ إِلَی النَّارِ انسان در دنیا در این مدت عمر دائما در سیر است و دو سیر داریم یک رو ببهشت تمامش زحمت است باید
جلوگیري کند از هواهاي نفسانی و طلب جاه و مال و ریاست و لذائذ معاصی، صبر بر بلیات و زحمت عبادات و جلوگیري از
معاصی، و دیگر رو بآتش است تمامش هواهاي نفسانی و زخارف دنیوي و لذائذ جسمانی و حبّ شهوات که انسان فریب آنها را
میخورد و بسرعت هر چه تمامتر رو بجهنم میرود که گفتند انسان سه دشمن دارد: دنیا خود را جلوه میدهد، نفس مایل میشود،
شیطان راه نشان میدهد.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 31 ] .... ص : 389
( قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِ  را وَ عَلانِیَۀً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خِلالٌ ( 31
بفرما براي بندگان من کسانی که ایمان آوردهاند بپا دارند نماز را و انفاق کنند از آنچه ما روزي آنها کردهایم هم سرا در پنهانی و
هم علانیۀ و آشکارا از پیش از آنی که بیاید روزي که نه بیعی در او هست و نه دوستی و خلّتی.
قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِینَ آمَنُوا که بایمان تنها قناعت نکنید ایمان درختی است در قلب کشت میشود و مقدمات و مؤخّراتی دارد مقدماتش
آنکه زمین قلب باید آماده باشد، از اخلاق خبیثه و صفات قبیحه پاك باشد و متخلق بصفات حمیده و اخلاق حسنه شود تا درخت
ایمان در او رشد کند و فاسد نشود. و مؤخّراتش اینکه باید آبیاري شود باعمال صالحه و عبادات صحیحه که اعظم آنها نماز است
یُقِیمُوا الصَّلاةَ نماز در ایمان بسیار مدخلیت دارد که در حدیث است ص: 390
حدیث معتبر
(الصلاة عمود الدین)
اگر عمود نباشد دین از بین میرود
(الصلاة خیر موضوع ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواها)
(عنوان صحیفۀ المؤمن الصلاة)
(الصلاة معراج المؤمن)
(اول ما یحاسب به العبد یوم القیمۀ الصلاة)
و غیر اینها که در آیات بسیار سفارش نماز شده و امروزه اکثر یا تارك الصلاة هستند یا ضایع الصلاة، و اقامه نماز نگاهداري او
صفحه 208 از 220
است که در جامعه مؤمنین از بین نرود و مراعات شرایط و اجزاء و منافیات و مبطلات و شکیات و سهویات آن بشود.
وَ یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ زکاة اموال را بدهند که عقوبت مانع الزکاة قبل از موت در همان حال نزع میرسد که میگوید لَوْ لا أَخَّرْتَنِی إِلی
. أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ منافقون آیه 10
سِ  را وَ عَلانِیَۀً موارد مختلف است در جایی که شبهه ریاء و سمعه است سرا و در جایی که تشویق دیگران میشود علانیه و بعضی
گفتند در فرائض علانیه لدفع التهمۀ و در نوافل سرّا لدفع شبهۀ الریاء و در حکم زکاة است سایر انفاقات واجبه خمس، واجب النفقه،
اعلاء کلمه اسلام، دفع شر اشرار و غیر اینها حتی انفاق علم و انفاق قوي در قضاء حوائج مؤمنین.
مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ که روز قیامت باشد لا بَیْعٌ فِیهِ یعنی مبادله نیست که احدي را بجاي دیگر تبدیل کنیم و مؤاخذه کنیم کُلُّ نَفْسٍ
. بِما کَسَبَتْ رَهِینَۀٌ مدثر آیه 37 وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري انعام آیه 164
. و لا خلال دوستی نیست که میفرماید الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ زخرف آیه 67
ص: 391
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیات 32 تا 34 ] .... ص : 391
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِيَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ
سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهارَ ( 32 ) وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ ( 33 ) وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا
( نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ( 34
ترجمه واضح است و مضامین این آیه شریفه مکررا بیان شده و ما بنحو اختصار اشاره میکنیم و رد میشویم.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ سماوات عالم بالا است که تمام این کرات جویّه در آنها است و هفت طبقه است و مطروس از
ملائکه که از حضرت رسالت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم مرویست که فرمود در لیلۀ المعراج تمام این طبقات مطروس از ملائکه بود
که جاي یک قدم نبود و تمام اشتغال بعبادت داشتند بعضی در حال قیام، بعضی در سجود، بعضی در رکوع، بعضی در قعود و
خداوند میداند که در هر یک از این کرات چه اندازه خلق فرموده و بسا بعضی این کرات هزارها برابر این کره زمین است و ارض
این کرات سفلیه مثل کره ماه و هوي که کره زمین در جنب آنها بسیار کوچک است و در کره زمین چه اندازه از معادن و و
جمادات و نباتات و حیوانات خلق فرموده و از طائفه جن که طائفه انس در جنب آنها بسیار قلیل هستند و در طائفه انس اشکال
مختلف و رنگهاي متشتت است که میتوان گفت دو نفر در جمیع جهات مشابه یکدیگر نیستند (جلّ الخالق) وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً
که ابخره از دریاها بطرف بالا میرود و بصورت ص: 392
ابرها میشود و باد آنها را سیر میدهد بهر نقطه که مأمور هستند و باران نازل میشود بامر الهی.
فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ از فواکه و خضرویات و حبوب و اقسام بطیخ و دابوقه و یقطین و غیر اینها از مأکولات.
وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِيَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ که روي آب بتوسط باد از یک قسمت زمین بیک قسمت دیگر سیر دهد یا بوسائل امروزه
بلکه امروز بتوسط هواپیما در هوا سیر دهد این قوه بنزین و نفت را خداوند عنایت فرموده و همچنین تخته چوبی زیر آب نرود.
وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهارَ که باران از کوهها سرازیر شود و رودخانهها و نهرها جاري شود و مراکز کشت را مشروب سازد و همچنین در
تخوم الارض فرو رود و تشکیل نهرها و چشمهها دهد.
وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ دائب بمعنی دوام است یعنی همیشه شمس براي ضوء نهار و قمر براي نور لیل که میفرماید هُوَ
الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً یونس آیه 5 و براي رشد اشجار و نضج ثمار و فوائد بسیار دیگر وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لیل
را براي استراحت و فراغت براي عبادت و توجه بحضرت باري بالاخص در وقت سحر، و نهار را براي تحصیل معاش و اصلاح امور
صفحه 209 از 220
و قضاء حوائج.
وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ هر چه خواستید بشما عنایت فرمود.
دست حاجت چه بري پیش خداوندي بر که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود
کرمش نامتناهی نعمش بیپایان هیچ خواننده از این در نرود بیمقصود
چنانچه میفرماید وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْ لِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً نساء آیه 32 وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها زیرا نعم الهیه
انتهاء ندارد بالاخص ص: 393
نعم اخرویه و اما دنیویه نعمت حیات، نعم ظاهریه و باطنیه، دینیه و دنیویه الی ما شاء اللَّه.
إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ محققا انسان هم بسیار ظلم کننده است بنفس خود و غیر کفران کننده است نعم الهیه را.
اشکال- بسیاري از افراد انسان مثل انبیاء و اوصیاء و صلحاء و اتقیاء و مؤمنین نه ظالم بنفس هستند و نه بغیر و نه کفران نعمت
میکنند.
جواب- مراد طبیعت انسان است که بمقتضاي قواي شهویه و غضبیه و اسباب ظاهریه اقتضاء این صفت خبیثه را دارد مگر اینکه
مانعی مثل ایمان و خوف جلوگیر شود چنانچه ملائکه هم این اقتضاء را درك کردند و گفتند أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ
الدِّماءَ بقره آیه 29 ، و خدا هم میفرماید إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
. عصر آیه 2 و 3
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 35 ] .... ص : 393
( وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ ( 35
و یاد کن زمانی که ابراهیم در پیشگاه احدیت استدعا کرد که پروردگار من مقدر فرما این شهرستان مکه معظمه را محل امان و
مانع شو و جلوگیري کن مرا و اولادهاي مرا اینکه عبادت کنیم بتهاي مشرکین را.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ این کلام ابراهیم پس از بناي کعبه بود چنانچه در سوره بقره میفرماید وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً، الی
قوله تعالی وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ، الی قوله: رَبَّنا وَ اجْعَلْنا ص: 394
مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّۀً مُسْلِمَۀً لَکَ
. الایۀ آیه 121 و 122
رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً بحدي امان بود که اگر قاتل پدر پناه میبرد او را قصاص نمیکردند حتی حیوانات، طیور در حرم در امان
هستند فقط بر ابی عبد اللَّه امان نبود که اراده قتل او را داشتند و براي احترام حرم خارج شد و حج را بدل بعمره مفرده کرد.
وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْ نامَ اشکال- بسیاري از اولادهاي ابراهیم علیه السّلام مشرك شدند مثل قریش که از نسل اسمعیل بودند
و بنی اسرائیل که از نسل اسحق بودند.
جواب- مراد انبیاء و اوصیاء آنها که از نسل ابراهیم بودند مثل انبیاء بنی اسرائیل و پیغمبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و اوصیاء
او و آباء او تا اسماعیل و کلمه بنی عموم ندارد بلکه اطلاق هم ندارد که شامل جمیع اولاد او باشد بعلاوه آنهایی که عبده اصنام
بودند از اهلیت ابراهیم خارج شدند چنانچه در حق پسر نوح میفرماید إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ هود آیه 43 ، و شاهد
بر این معنی آیه بعد است.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 36 ] .... ص : 394
صفحه 210 از 220
( رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 36
پروردگار من بدرستی که این اصنام و بتهاي مشرکین گمراه کردند بسیاري از ناس را پس کسی که متابعت مرا بکند پس محققا او
از من است و کسی که مخالفت مرا کند و معصیت مرا کند پس بدرستی که تو بسیار آمرزنده و رحم کنندهاي رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ
کَثِیراً مِنَ النَّاسِ اشکال- اصنام که شعور و ادراك ص: 395
ندارند چگونه اضلال میکنند.
جواب- یعنی سبب ضلالت ناس شدند چنانچه میگویی فلان نشانی و فلان علامت و فلان جاده مرا گمراه کرد.
فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی چنانچه از حضرت صادق علیه السّلام است
(من احبّنا فهو منا اهل البیت)
و در حدیث دیگر است
« من اتقی اللَّه منکم و اصلح فهو منّا اهل البیت »
راوي سؤال میکند (من آل محمد) حضرت میفرماید
(اي و اللَّه من آل محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم.
) وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ نظر به اینکه حضرت ابراهیم علیه السّلام بسیار رءوف و مهربان بود راضی نمیشد که کفار و
مشرکین هم عذاب شوند چنانچه در حق قوم لوط هم تمنی داشت نجات پیدا کنند گفت فانک غفور از تقصیرات و شرك آنها
درگذر، رحیم مشمول رحمت خود فرما.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 37 ] .... ص : 395
رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ
( الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ( 37
پروردگار ما بدرستی که من سکنا دادم بعض ذریه خود را بیک بیابانی که هیچ کشت زار ندارد نزد خانه تو که او را محترم
داشتهاي پروردگار ما براي اینکه بپا دارند نماز را پس قرار ده جماعتی از ناس را که بزودي بیایند از روي میل و رغبت بسوي آنها
و روزي ده آنها را از ثمرات باشد که آنها شکرگزار شوند شرح این جمله در سوره بقره مفصلا گذشت و خلاصه آن اینکه
، حضرت ابراهیم علیه السّلام اسماعیل و هاجر را مأمور شد بیاورد نزد کعبه گذارد و زمین مکه أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 7
ص: 396
یک وادي بود که هیچ کشت و زرعی در او نمیشد و آب در آن نبود خداوند از پاشنه پاي اسماعیل چشمه آب زمزم را ظاهر فرمود
و قافلهها بیکدیگر خبر دادند که در این نقطه آب پیدا شده آمدند و از تحف و هدایا از انواع مأکولات از گوسفند و غیره براي اینها
آوردند و از دعاء ابراهیم برکات الی کنون در مکه از نوع مأکولات و غیر مأکولات بسیار فراهم شده.
رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی ذریه ابراهیم نه فقط اسماعیل بود چون میدانست از نسل ابراهیم تا دامنه قیامت باقیست لذا تعبیر بذریه
کرد.
بِوادٍ غَیْرِ ذِي زَرْعٍ چون اطرافش تمام کوه بود و ریشههاي کوهها در این زمین فرو رفته بود زراعت نمیشد.
عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ که محل امن قرار ده که الان حاجیان که محرم میشوند سی چیز بر آنها حرام میشود که بعضی از آنها مثل صید تا
از حدّ حرم خارج نشوند حلال نمیشود بعلاوه بیاحترامی بکعبه بسا موجب کفر میشود.
لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ که از زمان آدم تا آخر دنیا نماز در تمام شرایع بوده و امروز ابناء نوع خیلی بیاعتناء بامر نماز هستند تا بچه بلائی
صفحه 211 از 220
گرفتار شوند فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْهِمْ مشاهده کنید که در هر سالی چه اندازه حاجی و معتمر تشرف پیدا میکنند.
وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ چه اندازه نعمت در مکه فراهم است که با این جمعیات هیچ تفاوتی نمیکند.
لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ باشد که شکرگزار باشند ولی افسوس که چه بسیار کفران نعم الهی میکنند.
ص: 397
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 38 ] .... ص : 397
( رَبَّنا إِنَّکَ تَعْلَمُ ما نُخْفِی وَ ما نُعْلِنُ وَ ما یَخْفی عَلَی اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ ( 38
پروردگار ما محققا تو میدانی آنچه ما مخفی میکنیم و آنچه علانیه بجا میآوریم و نیست مخفی بر خداوند عالم هیچ شیئی چه در
زمین باشد یا در آسمان رَبَّنا إِنَّکَ تَعْلَمُ ما نُخْفِی وَ ما نُعْلِنُ نظر به اینکه علم از صفات ذاتیه است و عین ذات است باین معنی که
ذات اقدس حق صرف الوجود است اجزاء ندارد نه اجزاء خارجیه که مجسمه گفتند و نه اجزاء ذهنیه که جنس و فصل باشد که نوع
مرکب از جنس و فصل است و نه اجزاء وهمیه که وجود و ماهیت باشد که گفتند ماهیت حدّ وجود است یعنی وجود محدود
بحدي باشد که فوق او را دارا نباشد و وجود حق محدود نیست غیر متناهی ازلا و ابدا و علم هم از مراتب وجود است و غیر متناهی
. لذا چیزي بر او مخفی نیست یَعْلَمُ خائِنَۀَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ مؤمن آیه 19
وَ ما یَخْفی عَلَی اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ کوچک و بزرگ فِی الْأَرْضِ حتی فی تخوم الارض وَ لا فِی السَّماءِ حتی ما فوق العرش حتی ما فوق
عالم جسمانی عالم لاهوت و جبروت و عالم مجردات حتی علم ذات بذات.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 39 ] .... ص : 397
( الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ ( 39
جنس حمد مختص آن خدائیست که بمن بخشید در سنّ پیري اسماعیل و اسحاق را محققا پروردگار من اجابت میفرماید دعاء
دعوت کنندگان را که معنی سمیع الدعاء است.
الحمد للَّه شرح معنی حمد و فرق آن با مدح و شکر و وجه اختصاص ص: 398
بذات اقدس او و معناي مقام محمود و وجه تسمیه حضرت رسالت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم به احمد و محمود را مفصلا در سوره
حمد مجلد اول بیان کردهایم.
الَّذِي وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ اسمعیل را از هاجر و اسحق را از ساره و شرح هر دو گذشت تکرار نشود.
إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ سمیع دو معنی دارد یکی علم بمسموعات و دیگر اجابت دعوات.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 40 ] .... ص : 398
( رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ ( 40
پروردگارا قرار بده مرا برپا دارنده نماز و قرار بده بعض ذریه مرا و پروردگار ما قبول فرما دعاء را.
دعاء حضرت ابراهیم مستجاب شد چنانچه در زیارت حسین ابن علی علیهما السّلام میخوانی
اشهد انک قد اقمت الصلاة
و چون علم داشت بتعلیم الهی که بین ذریه او کفاري بوجود میآیند تعبیر کرده مِنْ ذُرِّیَّتِی.
صفحه 212 از 220
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 41 ] .... ص : 398
( رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ ( 41
پروردگار ما بیامرز از براي من و از والدین من و از براي مؤمنین روزي که برپا میشود حساب روز قیامت.
تنبیه- اختلافی است بین سنّی و شیعه در اینکه والد ابراهیم چه کسی بوده، عقیده اهل سنّت اینست که آزر بوده که بت پرست بوده
زیرا در بسیاري از آیات دارد که اطلاق اب بر او کرده مثل وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِ ذُ أَصْ ناماً آلِهَۀً و غیر این آیه از آیات و
لذا لازم نمیدانند که آباء انبیاء مؤمن ص: 399
باشند حتی العیاذ مثل عبد اللَّه پدر حضرت رسالت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و عبد المطّلب و ابی طالب والد امیر المؤمنین [ع را
مشرك میدانند. و لکن عقیده شیعه اینست که آباء انبیاء تا حضرت آدم علیه السّلام تمام یا نبیّ بودند یا وصی انبیاء یا مؤمن صالح
متقی چنانچه در زیارت وارث میگویی
(اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخۀ و الارحام المطهرة لم تنجسک الجاهلیۀ بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمّات ثیابها)
و میگوییم آزر عموي ابراهیم و شوهر مادر ابراهیم بود بعد از رحلت پدر بزرگوارش و چون در دامن آزر بزرگ شده بود اطلاق
اب بر او میکرد و این دعوي را ما از چند آیه شریفه قرآن استفاده میکنیم یکی آیه شریفه کلام اولاد یعقوب أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ
. حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ بقره آیه 133
با اینکه اسماعیل عمّ یعقوب بود و اطلاق اب بر عمّ کردهاند، دیگر آیه شریفه وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها
إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ توبه آیه 116 ، و این مسلّما در سنّ جوانی ابراهیم [ع بوده که از آزر تبرّي جسته و این آیه
شریفه رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ در سن پیري ابراهیم بود پس معلوم میشود والد ابراهیم غیر از آزر است.
یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ این جمله هم یک شاهد قویست که طلب مغفرت یوم الحساب با تبرّء منه سازش ندارد.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیات 42 تا 43 ] .... ص : 399
وَ لا تَحْسَ بَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصارُ ( 42 ) مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ لا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ
( أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ ( 43
و گمان نکنی البته که خداوند غافل است از آنچه عمل میکنند ظلم کنندگان ص: 400
جز این نیست که خداوند اینها را عقب انداخته براي روزي که چشمها خیره میشود البته پیغمبر همچه گمانی نمیکند این براي تنبه
خود ظالمین است که گمان نکنند که این چهار روزه دنیا جلو اینها باز است هر چه میتوانند ظلم کنند خداوند از ظلم نمیگذرد
فرداي قیامت انتقام خواهد کشید چنانچه قسم یاد کرده در حدیث قدسی
و عزتی و جلالی لا یجوزنی ظلم ظالم
و در حدیث است
(الظلم ظلمات یوم القیمۀ)
هر چه مظلوم قرب و مقامش در پیشگاه احدیت بیشتر باشد انتقام از ظالمین او سختتر میشود و هر چه ظلم شدیدتر باشد عقوبتش
زیادتر میگردد آیا خدا چه میکند فرداي قیامت با ظالمین آل محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و چه میکند با کسانی که ظلم
میکنند با ضعفاء و بیچارگان و بیتقصیران بخصوص امروزه که سرتاسر دنیا را ظلم پر کرده که این مهمترین علائم ظهور است که
در حق امام زمان میفرماید
(یملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا)
صفحه 213 از 220
(یملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا)
وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ خداوند از این عوارض بیرون است، محل عوارض نیست بالاخص غفلت.
إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصارُ و این تأخیر یک نوع عذاب است که هر چه میخواهند و میتوانند ظلم کنند و بار خود را
سنگین کنند و عذاب خود را شدیدتر و زیادتر کنند.
مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ لا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ خیره میشود چشم آنها با گردن کشیده بطرف بالا که چشمهاي آنها از
این طرف و آن طرف میافتد و ساکن میشود که حتی جاي قدم خود را نمیبینند و قلبهاي آنها از شدّت فزع و خوف خالی میشود از
طمع و سرور مثل هواي بین آسمان و زمین یعنی بکلی ناامید میشوند. ص: 401
مهطعین اهطاع اسراع است یعنی بسرعت هر چه تمامتر وارد صحراي محشر میشوند و از اوضاع محشر چشمهاي آنها خیره میشود و
از حرکت میافتد و وحشت آنها را میگیرد.
مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ اقناع توجه بیک طرف است که مقابل او است و طرف راست و چپ خود را نمیبیند حتی جاي قدم خود را هم
مشاهده نمیکند و بزبان ما گیج و بیج میشود.
لا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ چشم آنها بر نمیگردد وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ فؤاد قلب است انسان موقعی که اضطراب پیدا میکند حواسش پرت
میشود تمام امور از نظرش میرود حال خود را نمیفهمد قلبش ضربان پیدا میکند حال ظالمین چنین است در روز قیامت.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 44 ] .... ص : 401
وَ أَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَ وَ لَمْ تَکُونُوا أَقْسَ مْتُمْ مِنْ
( قَبْلُ ما لَکُمْ مِنْ زَوالٍ ( 44
و انذار فرما تمام ناس را و بترسان از روزي که میآید آنها را عذاب پس میگویند کسانی که ظلم کردند پروردگار ما عقب بینداز و
تأخیر فرما ما را تا مدت نزدیکی اجابت میکنیم دعوت تو را و متابعت میکنیم پیغمبران را آیا نبودید شما که قسم یاد میکردید پیش
از اینکه اجل شما برسد که نیست از براي شما زوال همیشه در دنیا هستید و فانی نمیشوید.
وَ أَنْذِرِ النَّاسَ انذار مقابل بشارت است که وظیفه انبیاء بوده که مبشر و منذر باشند، بشارت به اینکه ایمان و عمل صالح و تقوي و
اتصاف بصفات حمیده ص: 402
موجب رستگاري و سعادت و فیوضات الهی و نیل ببهشت میشود و انذار به اینکه شرك و کفر و ضلالت و معاصی و صفات خبیثه
باعث بدبختی و شقاوت و غضب الهی و عقوبات و عذابهاي دنیوي و اخروي میگردد.
یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذابُ ممکن است مراد یوم القیمۀ باشد لکن بعید نیست که همان حین موت و حالت احتضار باشد بقرینه جمله بعد
فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا چه ظلم بنفس کرده باشند یا بغیر یا بدین رَبَّنا أَخِّرْنا إِلی أَجَ لٍ قَرِیبٍ زیرا اگر روز قیامت بود میگفتند ما را
برگردان بدنیا نه اینکه اجل و مرگ ما را تأخیر انداز و بهمین قرینه گفتیم آیه شریفه لَوْ لا أَخَّرْتَنِی إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُنْ
مِنَ الصَّالِحِینَ منافقون آیه 10 ، عذاب زکاة و حج همان پیش از موت میرسد.
نُجِبْ دَعْوَتَکَ بتوحید و ایمان و عقائد حقّه وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ آنچه فرمودند از فعل واجبات و ترك محرمات.
أَ وَ لَمْ تَکُونُوا أَقْسَ مْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَکُمْ مِنْ زَوالٍ استفهام تقریري است در جواب ظالمین، مگر شما نبودید که قسم یاد کردید و
میگفتید که این دستگاه ما همیشه هست و اعتناء بانبیاء و دستورات الهی نکردید و بکفر و فسق و ظلم خود ادامه دادید.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 45 ] .... ص : 402
( وَ سَکَنْتُمْ فِی مَساکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَکُمُ الْأَمْثالَ ( 45
صفحه 214 از 220
و سکونت پیدا کردید و جاي گیر شدید در مساکن ظالمین پیشینیان و بر شما واضح شد که چگونه با آنها معامله کردیم و بچه
عذابهایی هلاك شدند و ص: 403
ضرب المثل براي شما زدیم که متنبّه بشوید و بخود بیائید و بترسید.
وَ سَ کَنْتُمْ فِی مَساکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا عطف به ا لم تکونوا است و مراد مشرکین و کفار قبل است: قوم نوح، عاد، ثمود، قوم لوط، قوم
شعیب: فرعونیان قوم ابرهه و غیر اینها که آنها رفتند و زوال پیدا کردند شما هم میروید و زائل میشوید و دیگران میآیند و جاي گیر
شما میشوند.
وَ تَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنا بِهِمْ قوم نوح بغرق هلاك شدند، عاد بباد، ثمود و قوم شعیب بصیحه و صاعقه، قوم لوط و ابرهه بامطار
حجار، فرعونیان بغرق و هکذا.
وَ ضَرَبْنا لَکُمُ الْأَمْثالَ که عاقبت شرك و کفر و ظلم و طغیان و فسق و فجور اینست با شما هم این نوع معامله میشود.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 46 ] .... ص : 403
( وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ ( 46
و محققا مکر کردند آن ظالمین قبل مکر خود را و نزد خداوند مکرهاي آنها محفوظ است و در دفتر الهی ثبت شده و انتقام از آنها
کشیده شده و میشود و بر فرض اینکه مکر آنها آن قدر بزرگ باشد که کوهها را از جا بکند انتقام الهی بزرگتر و عظیمتر است.
وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ مکر با انبیاء و مؤمنین کردند هر چه توانستند از سخریه و استهزاء و اذیت و ظلم و جسارت و توهین و کلمات
زشت مثل ساحر و مجنون و کذّاب و مفتري ولی در مقابل قدرت الهی نمیتوان عرض اندام کرد خداوند وعده داده پیغمبران خود و
مؤمنین بآنها را نصرت فرماید و دشمنان بآنها را هلاك کند و از بین ببرد چنانچه در همین سوره آیه 14 گذشت که فرمود فَأَوْحی
إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ الایۀ ص: 404
و این جمله براي تسلیت خاطر مبارك پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم است که صبر کن بر اذیتهاي قوم ما تو را نصرت میکنیم و
دشمنان تو را هلاك میکنیم.
وَ عِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ یعنی جزاء و عقوبت مکر آنها نزد خدا محفوظ است بموقع خود بآنها خواهد رسید.
وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ مکر آنها هر چه بزرگ باشد نمیتواند در کوه اثر ببخشد چه رسد در اراده الهیه تأثیر کند و بر
فرض که کوه را از جا بکند قدرت الهی را نمیتواند جلوگیري کند.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 47 ] .... ص : 404
( فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ ( 47
پس البته گمان مبر که خداوند خلف وعده کند که بپیغمبران خود داده محققا خداوند عزیز قادر قاهر است و صاحب انتقام که
انتقام کشنده است.
فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ خلف وعد از قبایح عقلیه است حتی در نظر کفار و مشرکین و محال است از خداوند متعال صادر
شود بالاخص بانبیاء و رسولان خود که مقرّبترین بندگان او هستند و فرستادگان او، غایت الامر آنکه حکیم است میداند که
مصلحت و حکمت در چه موقع است و چه موقع اقتضاء دارد بموقع خود عملی میشود.
إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ عزّت: قهر و غلبه و قدرت و عظمت و کبریایی است بر همه چیز قادر و قاهر و غالب است بخلاف ممکنات
مخصوصا افراد بشر که در پیشگاه عظمت پروردگار خار و ضعیف و ذلیل هستند هر چه بخواهند بزرگی کنند نسبت بزیر دستان
صفحه 215 از 220
خود است با خداوند نمیتوانند، جنگ با خدا فتح ندارد هر چه میخواهند بکنند ذو انتقام انتقام خواهد کشید هم در دنیا وَ لکِنَّ اللَّهَ
یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَنْ یَشاءُ حشر آیه 6، و در آخرت باشد انتقام.
ص: 405
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 48 ] .... ص : 405
( یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ ( 48
روزي که تبدیل میشود زمین و تغیر پیدا میکند بغیر وضع امروزه و همچنین آسمانها و بارز و ظاهر و حاضر میشوند جمیع ملائکه و
جن و انس در پیشگاه خداوند یگانه قهّار.
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ کوهها از هم پاشیده میشود، دریاها خشک میگردد عمارات خراب میشود، اشجار از بین میرود، زمین قاعا صفصفا
میگردد.
غیر الارض یعنی غیر این زمینی که فعلا در او ساکن هستید.
و السموات عطف بالارض، یعنی آسمانها هم تبدیل و تغییر پیدا میکند که میفرماید یَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ انبیاء آیه
104 ، تمام این کرات جوّیه از حرکت و دور میافتند و قرب هم مجتمع میشوند.
و برزوا جن و انس و ملک بلکه حیوانات و وحوش مجتمع میشوند للَّه الواحد بوحدت ذاتیه و صفاتیه و افعالیه و الوهیّۀ و نظریّه
القهّار تمام در قبضه قدرت او و محکوم بحکم او.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 49 ] .... ص : 405
( وَ تَرَي الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ ( 49
و میبینی مجرمین را که کشیده شدهاند در غلها که میفرماید:
إِذِ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ مؤمن آیه 71 و 72 ، و نیز میفرماید خُ ذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ
. الْجَحِیمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِی سِلْسِلَۀٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُکُوهُ حاقه آیه 29 الی 31
وَ تَرَي الْمُجْرِمِینَ اعم از طبیعی و مشرك و کافر و ضال و مضل و ظالم و معاند و مخالف بلکه لفظ مجرم شامل فاسق و فاجر هم
میشود مگر آنکه اگر ص: 406
با ایمان باشد نجات پیدا کند.
یومئذ روز قیامت مقرّنین بسته شدهاند فی الاصفاد که همان اغلال و سلاسل باشد و لو در لسان ما صفود را کند میگوییم که
بپامیزند و غل را بگردن و سلسله را بدست.
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 50 ] .... ص : 406
( سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشی وُجُوهَهُمُ النَّارُ ( 50
سرابیل لباسی است و بعضی گفتند قمیص یعنی پیراهن و هر دو قریب المعنی است سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ لباس آنها از قطران است و از
براي قطران چند معنی کردهاند و اقرب در نظر مس سرخ کرده بآتش است.
وَ تَغْشی وُجُوهَهُمُ النَّارُ غشوه پوشیده شده روي چیز است که آتش صورت آنها را فرو میگیرد بحدي که صورت پوشیده میشود و
دیده نمیشود.
صفحه 216 از 220
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 51 ] .... ص : 406
( لِیَجْزِيَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ ( 51
این نوع عذابها جزاي عمل آنها است خداوند هر نفسی را بجزاي عملش میرساند (الناس مجزیون باعمالهم ان خیرا فخیر و ان شرّا
. فشرّ) فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَ  را یَرَهُ زلزال آیه 7 و 8
إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ خداوند
(لا یشغله شأن عن شأن)
بمجرد اراده در آن واحد قدرت دارد بحساب جمیع رسیدگی کند.
ص: 407
[سوره إبراهیم ( 14 ): آیه 52 ] .... ص : 407
( هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ( 52
این بیانات و آیات براي تبلیغ ناس است براي اینکه انذار شوند و بترسند از مخالفت و عذاب الهی و براي اینکه دست از شرك
بردارند و بدانند که اله و سزاوار پرستش یکی است خداوند متعال و براي اینکه متذکر شوند و یادآور شوند صاحبان خرد و عقل.
هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ مشار الیه هذا قرآن مجید است، مبلّغ وجود حضرت رسالت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم که باین قرآن تبلیغ میفرماید
آنچه بشر در امر دین احتیاج دارد از معارف حقّه و اعمال صالحه و اخلاق حمیده، و للناس دلالت دارد بر جمیع افراد بشر سر تا سر
دنیا الی یوم القیمۀ.
وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ وعیدهاي عذاب که بر عقائد فاسده و اعمال سیّئۀ و اخلاق رذیله داده شده.
وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ بجمیع اقسام توحید ذاتا و صفۀ و فعلا و پرستش و نظر.
وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ که باید صاحبان عقل و خرد تدبّر کنند در این قرآن لکن مشروط است ببیان مبیّن که ائمه طاهرین هستند
صلوات اللَّه علیهم و الحمد للَّه و الشکر علی نعمائه تمّ بحمد اللَّه سورة ابراهیم و یتلوه سورة الحجر و انا العبد الذلیل المدعو بالطیب
درباره مرکز